بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا الله، یا محمّد ،یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین
یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی
یا حسن یا مهدی (عج) و تو ای ولی مان یا روح الله!
و شما ای پیروان صادق شهیدان.
خدایا!
چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، و
سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم
ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد
و پذیرفته درگاهت نشوم.
یا رب! العفو . ادامه مطلب...
[ سه شنبه 92/11/15 ] [ 2:52 عصر ] [ صنعتی ]
وصیت نامه شهید ماه عسل (ایرج خرم جاه)
* گزیدهای از وصیتنامه شهید ایرج خرمجاه:
«بسم ربالشهدا و صدیقین
و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
هرگز مپندارید کسانیکه در راه خدا کشته شدند مردهاند بلکه زنده هستند و در
نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
خدایا در لیاقت کسانی نگاه میکنی که در حال نوشتن دعا هستند.
خدایا من هم از آن کسان هستم.
با سلام و درود بر آقا امام زمان (عجلالله تعالی فرجهالشریف) و نایب برحقش
امام امت و با سلام بر مجروحین و جانبازان اسلام که با از دست دادن عضوی
از بدن خود درس مقاومت و شجاعت را به ما دادهاند و با درود به ارواح طیبه شهدا
از صدر اسلام تاکنون، از کربلا تا کربلاهای غرب و جنوب ایران اسلامی. آنها که با
اهدای خون خود درخت اسلام را آبیاری کرده و خواهند کرد و درس شهادت به ما آموختند.
[ سه شنبه 92/11/15 ] [ 2:38 عصر ] [ صنعتی ]
زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی از زبان خودش
من بچه شاه عبدالعظیم هستم و درخانهای به دنیا آمده و بزرگ
شدهام که درهر سوراخش که سر میکردی به یک خانواده دیگر نیز
برمیخوردی.
اینجانب - اکنون چهل و شش سال تمام دارم. درست سی و چهار سال پیش یعنی،
درسال 1336 شمسی مطابق با 1956 میلادی در کلاس ششم ابتدائی نظام قدیم
مشغول درس خواندن بودم. در آن سال انگلیس و فرانسه به کمک اسرائیل شتافته
و به مصر حمله کردند و بنده هم به عنوان یک پسر بچه 12-13 ساله تحت تأثیر تبلیغات
آن روز کشورهای عربی یک روزی روی تخته سیاه نوشتم: خلیج عقبه از آن ملت عرب
است. وقتی زنگ کلاس را زدند و همه ما بچهها سر جایمان نشستیم اتفاقاً آقای مدیرمان
آمد تا سری هم به کلاس ما بزند. وقتی این جمله را روی تخته سیاه دید پرسید:
« این را که نوشته؟» صدا از کسی درنیامد من هم ساکت ، اما با حالتی پریشان
سر جایم نشسته بودم. ادامه مطلب...
[ سه شنبه 92/11/15 ] [ 2:29 عصر ] [ صنعتی ]
زندگینامه شهید دکتر مصطفی چمران
چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای
فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب
محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است .
به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری « مهر» : دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران
، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد
و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه
تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد. چمران یک سال به تدریس
در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده
از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع
معروف ترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریکا - برکلی - با ممتاز ترین
درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.
[ سه شنبه 92/11/15 ] [ 2:26 عصر ] [ صنعتی ]
زندگی نامه شهید همت ، قسمت اول
به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد.
او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر
شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این
امانت الهی دمید. ادامه مطلب...
[ سه شنبه 92/11/15 ] [ 2:20 عصر ] [ صنعتی ]
زندگی نامه شهید بابایی:
نام : عباس بابایی
نام پدر : اسماعیل
تولد : 14 آذر 1329
محل تولد : قزوین
راه یابی به دانشکده خلبانی نیروی هوایی : 1348
اعزام به آمریکا جهت تکمیل دوره خلبانی : 1349
بازگشت به ایران : 1351
ازدواج با صدیقه (ملیحه ) حکمت: 4 شهریور 1354
فرماندهی پایگاه هشتم هوایی اصفهان
(ارتقاء از درجه سروانی به درجه سرهنگ دومی) : 7/5/1360
معاون عملیات نیروی هوایی تهران (ترفیع به درجه سرهنگ تمامی) : 9/9/1362
افتخار به درجه سرتیپی : 8/2/1366
تاریخ شهادت : 15 مرداد 1366
محل دفن : گلزار شهدای قزوین
طول مدت حیات : 37 سال
نحوه شهادت : اصابت گلوله به پیکرش در حین انجام عملیات برون مرزی
شهید عباس بابایی، بزرگ مردی که در مکتب شهادت پرورش یافت ؛ مجاهدی که زهد و
تقوایش بسان دریایی خروشان بود و هر لحظه از زندگانیش موج ها در برداشت. مرد وارسته ای
که سراسر وجودش عشق و از خودگذشتگی و کرامت بود، رزمنده ای که دلاور میدان جنگ بود
و مبارزی سترگ با نفس اماره ی خویش. از آن زمان که خود را شناخت کوشید تا جز در جهت
خشنودی حق تعالی گام برندارد. به راستی او گمنام، اما آشنای همه بود. از آن روستاییِ
ساده دل، تا آن خلبان دلیر و بی باک ادامه مطلب...
[ سه شنبه 92/11/15 ] [ 1:37 عصر ] [ صنعتی ]
::