عوامل اصلی ابتلا به سرطان چیست؟
در ایجاد سرطان عوامل وراثتی (ژنتیک) و محیطی نقش اصلی را ایفا میکنند. به علت گسترده و تخصصی بودن بحث عوامل ژنتیکی و اینکه تا حدود زیادی وارثتی و غیرقابل اجتناب هستند. در این مابه برجستهترین عوامل محیطی و در واقع سبک زندگی که باعث سرطان میشوند، میپردازیم.
مصرف غذا و مایعات داغ
طبق بررسیهای انجام شده نوشیدن مایعات داغ، خطر مبتلا شدن به برخی سرطانهای دستگاه گوارش نظیر حنجره، مری و معده را به شدت افزایش میدهد. توصیه میشود قبل از مصرف مایعات داغ چند دقیقه صبر کنید تا از دمای آن کاسته شود.
چاقی
بین چاقی و سرطانهای مثل روده بزرگ، لوزالمعده، تیروئید، پستان، کلیه، مری و برخی دیگر از سرطانها ارتباط وجود دارد. البته چاقی به خودی خود باعث سرطان نمیشود اما میتوان گفت که احتمال ابتلا به سرطان را افزایش میدهد.
مصرف بیش از حد گوشت قرمزو فرآوردههای آن
مصرف بیش از حد گوشت قرمز و فرآوردههای آن، احتمال ابتلا به انواع سرطان از جمله سرطانهای روده بزرگ، لوزالمعده، کلیه، پستان، پروستات را افزایش میدهد. توصیه میشود که میزان مصرف گوشت قرمز بیش از 85گرم نباشد و در رژیم غذای بیشتر از گوشت ماهی، پرندگان و گیاه سویا استفاده شود.
مواد نگهدارنده موجود در برخی از غذاها
مواد نگهدارندهای مثل نیترات و نیتریت بیشتر در فرآوردههای همچون سوسیس و کالباس استفاده میشودتا خطر ابتلا به باکتری را کاهش داده و اندکی هم به طعم مطبوع محصول کمک کنداما معمولا در دمای سرخ کردن، نیترات به نیتریت تبدیل میشود نیتریت هم با آمینهای ثانویه ترکیب شده و تولید نیتروزآمین میکند که مادهای بسیار سرطان زاست. به این دلیل باید در مصرف مواد غذایی دارای نگهدارندههایی از این دست، دقت بیشتری کرد.
مصرف دخانیات و الکل
اصلیترین علت ابتلا به سرطان ریه، مصرف دخانیات بوده و 85 درصد از موارد ابتلا به این نوع سرطان را شامل میشود. البته مصرف دخانیات عامل ابتلا به انواع دیگری سرطان مثل دهان، مری، لوزالمعده، خون، کلیه، مثانه و برخی دیگر از سرطان هاست. میزان مصرف الکل میتواند فرد را به سرطان نزدیکتر کند. در واقع مصرف نوشیدنیها یی که حاوی الکل و اتانول هستندبرای انسانها سرطان زاست.
غذاهای کبابی و دودی شده ادامه مطلب...
[ سه شنبه 93/7/15 ] [ 10:37 عصر ] [ صنعتی ]
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد؛
اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی،
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی؛ اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی،
ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی؛ ادامه مطلب...
[ یکشنبه 93/6/9 ] [ 3:14 عصر ] [ صنعتی ]
میگن توی جهنم
یه آدمایی هستن ک از انگشت آویزون میشن!
پرسیدن ایناچیکارکردن؟؟؟؟
.
.
.
.
ندا اومد ک اینا کسایی ان ک تو وبلاگ دیگران میرفتن
فقط نیگا میکردن و کامنت نمیذاشتن!!!
حالا دیه خودتون میدونید
[ شنبه 93/6/8 ] [ 8:44 عصر ] [ صنعتی ]
[ شنبه 93/6/8 ] [ 8:36 عصر ] [ صنعتی ]
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می
شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می
کند که ترابا طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و
… آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ، آن چنان به پایت می
نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس
بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،
خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ،
حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده
است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.
[ شنبه 93/6/8 ] [ 8:23 عصر ] [ صنعتی ]
مادرم روزت مبارک
خیلی دوست دارم .
[ شنبه 93/1/30 ] [ 5:13 عصر ] [ صنعتی ]
چشم مادر
مادر من فقط یک چشم داشت. من از اون متنفر بودم …
اون همیشه مایه خجالت من بود!
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه
مدرسه ای ها غذا می پخت.یک روز اومده بود دم
در مدرسه که منو به خونه ببره خیلی خجالت کشیدم.
آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه؟ ادامه مطلب...
[ شنبه 93/1/30 ] [ 5:7 عصر ] [ صنعتی ]
[ جمعه 92/12/2 ] [ 3:9 عصر ] [ صنعتی ]
حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سیما جون ،نه رعنا جون
نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود
تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !
باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم
به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم
گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها
بقیه رو توی ادامه مطلب ببینید
راستی نظر یادتون نره
[ چهارشنبه 92/11/16 ] [ 1:25 عصر ] [ صنعتی ]
::